loading...
مجردها
دل سرد بازدید : 0 شنبه 16 فروردین 1393 نظرات (0)

مجردهاباز من هستم و تنهایی، باز تنهایی و یک دفتر خاالی

باز دفتری پر از برگ های سفید،باز دلی پر از غم و باز اشکی چکید

دلی پر از حرفای ناگفته،تا سحر باز چند ساعتی مانده

نور مهتاب میتابد بر دفتر خالی،قلبم سرشار از غم و دلتنگی

چند لحظه خیره به دفتر خالی که چه بنویسم


سایت سرگرمی

حرفی ندارم جز گفتن برای یک عشق خیالی

تازه از تنهایی رها شدم،با قلم و کاغذ رفیق شده ام

شاید آنها بتوانند مرا از تنهایی رها کنند،حرف دلم را بخوانند و آرامم کنند

تا چشم بر روی هم گذاشتم سال آمد،نگاهی به دفترم کردم و جانم به لب آمد

دفترم پر شده بود،دلم از درد خالی شده بود

قلمم دیگر جوهری نداشت،قلبم دیگر دردی نداشت

از آن لحظه به تنهایی عادت کردم،با دفترم رفاقت کردم

هر زمان که دلم پر از درد بود،بادلم درد و دل کردم

ای دل هیچ گاه ناامید نباش،در لب پرتگاه به پرواز امید داشته باش

ای دل هیچ گاه خسته نباش،مثل گل همیشه بهار،همیشه شاد باش

و اینک شاعری کهنه کارم،از غم رها شده ام،و اینک عاشقی شیدایی ام

هر شب برایش نوشتم و اگر باز سال آمد

اینبار با دلی عاشق تر عاشقانه هایم را برایش میخوانم

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 16